::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::

متن مرتبط با «توباورکن» در سایت ::::: این خدا را مهربان پنداشتم::::: نوشته شده است

:::::توباورکن طبیعت را:::::

  • نمیدانمچه بنویسم زپاییزی که خونین بودویا ازناله های مادران گویمنمیدانم نمیدانمزبان از گفتنش عاجزتمام کوچه های شهر سیاه پوشندطنین غرّش شیران جان برکفکه با فریاد آزادی گلوله خورده اندبازهم ایستادنداگر از قهرمان گویمتمام کودکان ونوجوان کشورمچون کاوه میجنگندجوانان وطن تا پای دارشعر آزادی میخوانندهمین روزهاصدای شادی لبخندهابا رقص درشهرها میآیدکسی از ظلم ناکسها نمی ترسدبزودی درب زندانها شکسته میشودنخبه ها باز میگردندتوباورکن طبیعت رازمان سازنده روزهامکان دارنده دنیا یی بی همتاگذر کردند از پستی وذلّت هاچه جشنی میشودایرانچه جشنی میشودایران نوشته شده در دوشنبه پنجم دی ۱۴۰۱ساعت 7:4 توسط سمیرا| | بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها