::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::

متن مرتبط با «گریانم» در سایت ::::: این خدا را مهربان پنداشتم::::: نوشته شده است

:::::من امروزسخت گریانم:::::

  • v :::::من امروزسخت گریانم::::: :::::من امروزسخت گریانم::::: من امروزسخت گریانمتنم میلرزدو از خود بیزارمسرم پر درددوچشم پر اشکصدای نوجوان می پیچد در راهروبگو بابای من زنده استنفس داردفقط چشمان او بسته ستبرای لحظه ایبابای خود مانند فیلم دیدمنمیدانم چه سرّی بودبسوی نوجوان رفتمبغل کردمسرش را بوسیدمبه خود گفتمچه شغلی بود انتخاب کردم؟گهی شادی نجات دادیگهی هم باعث مرگیغم دنیا رودوشم ماندتوگوییروح وجسمم با مریض مردهتمام هیکلم درمانده و پژمردهنفس در سینه حبس گشتهتوان رفتهنمیدانم که پاهایمزمین است یا هوا رفتهسرم گیج استمثال ماهی بی آببی تاب استنپرس از قلبشده ریش ریشتو گویی لحظه مرگ است + نوشته شده در شنبه چهارم آذر ۱۴۰۲ ساعت 0:49 توسط سمیرا | بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها