درمزن ای دوست درخانه کسی نیست
یاران همه رفتند
جزخاطره بیش نیست
عکسهای رو دیوار
ساکت وآرام با تو شریکند
جز آه جگرسوز هیچ دلخوشی نیست
از پنجره باز
آن پرستو ناز
سرشار وخوشحال
پرواز کنان آواز میخواند
در کوچه خلوت
تک رهگذری نیست
آنقدر سکوت است
گویی جزتوکسی نیست
هم نفسی نیست
غم تنها رفیق شب وروزم
بی او دگر برای ماندن حوصله ای نیست
من حلقه غم را گرفتم
چون همدم قلبم جز غم همسفرم نیست
من عهد ببستم تاآخرعمرم
تنها بمانم
بین من و مرده فرقی نمانده
هر آرزویی بود ماه ها ست که رفته
کل کل بااین دنیای نامردرمق در بدنم نیست
رمق در بدنم نیست
::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::...
ما را در سایت ::::: این خدا را مهربان پنداشتم::::: دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mis-samira بازدید : 136 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 10:17