::::: دوست داشتم فاتح دنیا شوم:::::

ساخت وبلاگ

♥عکس مــتـحرک از ♥تیلــور سویفـــت♥جدید و زیبـــا♥یــه عالــمه♥ 1

 دوست داشتم فاتح دنیا شوم

هرکه مشکل داشت

من مشکل گشای آن شوم 

دوست داشتم دختر بابا شوم 

دست به دست او دهم

درمان هر درد ها شوم 

آرزوها دست دستان توانای خدا  

یک به یک از بین برفت و  عاقبت

 قلب زخمی تو را مرهم شوم

من که هیچ کاریم به این دنیا نبود

حسرتم جز دوری از ماما نبود

برق چشمان پدر راه امید را باز کرد

اوکه مُرد نور سپیدم مثل روح پرواز کرد

باز میگویی که من با این زمان همدل شوم؟

معرفت ازروزگار بی مروت رخت بست  

مهر خوبی ومحبت رشته اش از هم گسست

باز میگویی که من ساکت شوم؟

حقّ و نا حقّ را ببینم کور شوم؟

باز تو گویی خدایت عادل است؟

رنج انسانها به هر نحوی که باشد لایق است؟ 

درد کودک ؛ درد دختر؛ درده فرزند مذکر

ساخته کار خداست

او تماشاه میکند هر چه جفاست 

    باز میگوییم  هر چه اوخواهد

صلاح دست خداست 


سهم  ما هم عزاست

  قاضی عدل وعدالت  جانی شد

مهر عشق وبا وفایی سالها زندانی شد

  باز میگویی کمی خوشبین شوم؟

یا که آرام دل مسکین شوم؟

این همه غصّه برای ما نبود؟

کار این  خدای سر بالا نبود؟

برخیالت درد ما با مردم است؟

حرف من با این خدای ظالم است

باز مگویی که مفتونش شوم؟

هر چه کرد نا دیده گیرم

باز مجذوبش شوم؟

من رهایش کرده ام

از خدایی ازهمه قلبم جدایش کرده ام 

میروم آواره کوه ها شوم 

ازدروغ و از بدیها دور شوم

 دوست داشتم فاتح دنیا شوم

ازدروغ و از بدیها دور شوم

Ähnliches Foto
نوشته شده در دوشنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 11:34 توسط سمیرا
::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::...
ما را در سایت ::::: این خدا را مهربان پنداشتم::::: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mis-samira بازدید : 139 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 17:23