صبح پاییز غم انگیز
یه کمی سرد وهم زرد
گویی همه در حالت مرگند
نه صدایی نه نوایی
هیچ رهگذری نیست
نم نم باران شروع شد
انگاری آسمان هم گریه دارد
آههههه این هوای پاییز
چه غمی به دل میکارد
این خزان سرد بی روح
غصّه ای به قلب دارد
صبح زودروز جمعه
چه سکوتی در خودش نهفته دارد
من تنها
خانه تنها
کوچه تنها
خاطراتی مانده بر جا
درک آن شده معمّا
گرمی دستان بابا
خنده ملیح ماما
همه یکباره فنا شد
مثل این پاییز رسوا
هر چه بود یهوه رها شد
من حسرت کش داغون
آرزو به دل ندارم
شکل پاییز شدم و
رنگ دیگه به سر ندارم
شکل پاییز شدم و
رنگ دیگه به سر ندارم
نوشته شده در جمعه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۶ساعت 8:32 توسط سمیرا
::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::...
ما را در سایت ::::: این خدا را مهربان پنداشتم::::: دنبال می کنید
برچسب : آههههه,پاییز, نویسنده : mis-samira بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 20:19