:::::یکروز همه باید بروند:::::

ساخت وبلاگ
جملات و متن های غمگین و عاشقانه (10)

 شنیدی که میگن بارسفر را بسته؟

آری من هم بارسفررا بسته ام

بارم غم

سفرم جایی که بر گشتی نیست

آماده رفتنم

هرلحظه ثانیه شماری میکنم

ازرفتن نمی ترسم

یکروز همه باید بروند

بی امید شب را به روز رساندن

وروز را به شب

احساسی نمانده

سردی هوا به دل زخمی رسیده

وگویای آخررا ه هست

قلب قندیل بسته من 

هیچ شکایتی ندارد 

منتظر خبری نیست

روح وروان درپی بیخیالیست

ساعت ها را نمیداند

وابستگی را از بین برده

خواستن را در خودش کشته

ماهاست به خاطره ها هم رضایت نمیدهد

مثل ماهی تازه از آب گرفته

بالا پایین میکند

شایدرسم روزگار این است

زمان ناسازگار 

روان بی اختیار

مکان خاموش و سرد

دلیلی برای ماندن نیست

عاقبت باید رفت

امروز نباشد فردا

فردا نشد پس فردا

 آخرش  رفتن است وبس

نوشته شده در سه شنبه سی ام آبان ۱۳۹۶ساعت 11:47 توسط سمیرا
::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::...
ما را در سایت ::::: این خدا را مهربان پنداشتم::::: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mis-samira بازدید : 171 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1396 ساعت: 23:30